کد مطلب:33534 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

سر دنیا دوستی آدمیان و سر سرکشی شان در برابر خداوند و شریعت











مولوی در مثنوی مناظره ای میان قوم سبا و پیامبران تنظیم كرده است كه حاوی نكات بسیار آموزنده ای است. در بخشی از آن مناظره قوم سبا با انبیاء بر سر جبر و اختیار محاجه می كردند و می گفتند كه چرا شما برای ایمان آوردن ما اصرار می كنید، اگر تقدیر الهی اقتضا كند ما ایمان می آوریم و اگر اقتضا نكند ایمان نمی آوریم.

لو شاء الله ما اشركنا و لا آباءنا (الانعام، 148)

چرا شما می كوشید تا عیوبی را از ما برطرف كنید؟ اگر این عیوب پاك شدنی باشند و خدا بخواهد، پاك می شوند و اگر خدا نخواهد پاك نخواهند شد. این محاجه و پرسش و پاسخ ادامه یافت تا جایی كه خود انبیاء هم مایوس شدند و گفتند كه ما تا كی باید این قوم را پند بدهیم؟ برای آنكه سخنان ما موثر بیفتد باید نخست زمینه ای در اینان وجود داشته باشد، ولی در این قوم هیچ زمینه ای دیده نمی شود:


جنبش خلق از غذا و وعده است
تیزی دندان ز سوز معده است

[صفحه 103]

نفس اول راند بر نفس دوم
ماهی از سر گنده گردد نی زدم


(مثنوی، دفتر سوم، ابیات 3080 -3079)

نخست باید باطنی باشد تا سپس ظاهری پدید آید. اول باید معده ای وجود داشته باشد و احساس گرسنگی بكند تا دندان تیز شود و به سوی غذا برود. این قوم به هیچ وجه به ما حاجت ندارند و سخنان ما به گوش آنها نمی رود. آنگاه مولوی از زبان آن پیامبران می پرسد كه شما چرا خدا را دوست ندارید؟ خدایی كه آفریننده ی شماست. چرا شما آفریده های خود را دوست دارید؟ شما بتی را می تراشید و می پرستید و به آن محبت می ورزید، اما نسبت به خداوند دوستی نشان نمی دهید- حتی ذكر نام او را نیز مكروه می دارید و بر نمی تابید. سپس انبیاء خود پاسخ این پرسش را بیان می كنند كه:


عاشق خویشید و صنعت كرد خویش
دم ماران را سر مارست كیش


(مثنوی، دفتر سوم، بیت 2768)

گفتند سر مطلب این است كه آدمی عاشق مصنوعات خود است. این بتها را شما خودتان ساخته اید و برای همین است كه دوستشان دارید. اما آن خدا را شما درست نكرده اید. او موجودی است كه محال است حتی در مقام تصور هم بتوانید در آن تصرف نمایید. به همین دلیل است كه از آن می گریزید. اما مصنوعات خود را تا حد خدایی بالا می برید چون ساخته ی خود شما هستند.

این واژگون بینی و داوری معوج آدمیان به علت محبتی است كه به امری می ورزند. در نتیجه ی این معكوس بینی، مصنوع به جای صانع می نشیند و از او انتظاراتی می رود كه ازو برنیامدنی ست.


صفحه 103.